کد مطلب: 9179
تعداد بازدید: ۲۳۱۳
راه تحصيل زهد
چهارشنبه ۲۵ دى ۱۳۹۲
پيشوايان اسلام براي تحصيل صفت زهد و گسترش اين فرهنگ در جامعه، رهنمودهاي ارزشمندي ارائه كرده اند كه اين رهنمودها را مي توان در پنج عنوان خلاصه كرد:
1- تقويت بنيادي معرفتي
هر چه قوي ي عاقله ي انسان نيرومند تر گردد و او خدا، دنيا و آخرت را بهتر بشناسد، از علاقه اش به دنياي نكوهيده كاسته مي گردد. به گفته امام علي(عليه السلام): «خردمند به آن چه نادان رغبت دارد، بي رغبت است».[1] در بالاترين مراتب شناخت، انسان، نه تنها به دنيا علاقه اي ندارد، بلكه نسبت به آن نفرت نيز پيدا مي كند.
2- تقويت ارزش هاي ديني
تقويت ايمان و برنامه هاي ديني در زندگي، به تدريج، موجب زهد ورزي در دنياي نكوهيده، مي گردد چنان كه در سخني از امام علي(عليه السلام) آمده است: زهد، ميوه ي دين است.[2] و نيز در حديث ديگر ي مي فرمايند: هر كه دينش براي او ارجمند باشد، دنيا در نظرش خوار مي آيد.[3]
3- تقويت شخصيت اخلاقي
بزرگواري روحي، يكي از موانع گرفتار شدن در دام دنياي نكوهيده و هوس هاي پست است.
4- ساده زيستي
يكي از رهنمودهاي اهل بيت(عليه السلام) براي تحصيل صفت نيك، تمرين كردن و عادت دادن خود به آثار آن صفات است. براي مثال، كسي كه عصباني مزاج است، اگر تمرين كند و مدتي خود را وا دارد كه مانند افراد بردبار عمل نمايد، به تدريج بردباري براي او عادت مي شود و بردبار مي گردد. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد: اگر بردبار نيستي، خود را به بردباري بزن، زيرا كمتر كسي است كه خود را به قومي مانند كند، مگر آن كه به زودي، جزو آنان خواهد شد.[4]
5- استمداد از خداوند
استمداد از خداوند متعال براي رسيدن به صفت والاي زهد و تداوم آن، جايگاه ويژه اي دارد از اين رو، يكي از خواسته هاي پيشوايان دين كه خود، زاهدان نمونه بودند. در دعاهايشان، زهد در دنيا بوده است و شگفت آور، اين كه امام زاهدان، علي(عليه السلام) پيش از واقعه ي جمل، ضمن دعايي، به خداوند متعال عرض مي كند: «اگر مرا در كار دنيايم با (زهد)، و در كار آخرتم با (تقوا) كمك نكني، هلاك مي شوم».[5]
رفتار و عملكرد پيامبر گونه ي عالمان و مبلغان دين نيز در هدايت و گرايش مردم به دنيا و ارزش ها، تأثير به سزايي داشته است. هر گاه عالماني عامل و متعهد در منطقه، شهر و جامعه اي وجود داشته باشند، به طور محسوس، مردم به سوي دين و عمل به احكام ديني گرايش مي يابند و علاقه مند و پايبندي مردم به دين و ارزش ها مشاهده مي گردد. به همين سبب عملكرد كساني كه به عنوان متوليان دين شناخته مي شوند ـ به ويژه عالمان دين ـ در تقويت جايگاه دين و يا تضعيف آن، نقش و تأثير اساسي دارد.
همان گونه كه صلاح رهبران دين، موجب صلاح مردم و از علل رشد دين و گرايش مردم به دين و ارزش ها مي باشد، فساد رهبران ديني و عالمان و روحانيان نيز موجب انحراف مردم و دين گريزي آنان خواهد شد؛ زيرا وقتي مردم ببينند مدعيان رهبري ديني به گفتار خويش ايمان ندارند و بر خلاف دستورات دين و شريعت عمل مي كنند و يا مربي و معلم اخلاق و كسي كه دم از دين و شريعت مي زند، كردارش با گفتارش هم خواني ندارد، در صداقت دعوت و فايده ي نصيحتش به شك مي افتند تا جايي كه ممكن است در انجام اعمال ديني دچار تزلزل شوند و يا به كلي عمل خود را رها نموده، از گذشته ي خويش نادم شوند و با خود چنين پندارند كه اگر دين، صلاحيت پيروي را داشت، مي بايست متوليان دين بدان پايبند باشند.