کد مطلب: 9088
تعداد بازدید: ۸۷۱
چيستي شخصيت
شنبه ۱۴ دى ۱۳۹۲
آيا واقعا شخصيت چيست ؟
آنچه از وارسى كتاب هاى گوناگون به ويژه كتاب هاى روانشناسى بر مى آيد و در مجموع، تعريف نسبتا جامعى است؛ اينست: «شخصيت مجموعه اى از صفات طبيعى و اكتسابى ويژه هر فرد است كه مسير او را در زندگى و در روابط عمومى و سازش هاى اجتماعى، تعين مى كند.» اما اسلام، از آنجا كه از ديدگاه واقع بينانه تر، به پديده مى نگرد، در اين زمينه نيز، نظر اصلى آن، به صفات روحى و فضائل ارزنده انسانى است و شخصيت فرد را به تقوا و پرهيزگارى و پاكدامنى و دانش مى داند و داشتن ثروت، شوكت، مقام و لباس و...را ملاك شخصيت نمى داند و مزيتى براى آنها قائل نمى باشد و تنها مى گويد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» (1) يعنى گرامى ترين مردم نزد خداوند، پرهيز كارترين شماست. پيشواى اسلام مى فرمايد: «لافضل للعرب على العجم و لا للابيض على الاسود؛ الا بالتقوى» (2) عرب را به غير عرب و سپيد را به سياه برترى نيست. مگر به تقوى و پرهيزگارى. از ديدگاه اسلام، شخصيتى كه از تقوى تهى باشد، ارزشمند نيست، چرا كه پرهيزگارى، باعث به وجود آمدن شخصيت حقيقى و ژرف مى گردد آنكه از خدا بيم دارد، در كردار و برخوردها، آنچه را كه او و جامعه اى را به نيكبختى مى رساند، رعايت مى كند. آويزهاى ديگرى كه شخصيت افراد بدان آذين مى يابد، همه از لوازم پرهيزگارى است. پرهيزگار: بد كردار و بد رفتار و تند خو و خشن و كثيف نمى تواند بود. پلشتى و ناپاكى و رذالت و خشونت با پرهيزكارى جمع نمى گردد. اسلام، اين مكتب برتر تربيت و عمل؛ اهتمامى ويژه دارد كه افرادى با منش بلند پرورش دهد تا بتواند در همه مراحل زندگى، سرافراز و مشخص و نمونه زيست كند، پس همه مراحل زندگى را تحت كنترل گرفته است.
آنچه از وارسى كتاب هاى گوناگون به ويژه كتاب هاى روانشناسى بر مى آيد و در مجموع، تعريف نسبتا جامعى است؛ اينست: «شخصيت مجموعه اى از صفات طبيعى و اكتسابى ويژه هر فرد است كه مسير او را در زندگى و در روابط عمومى و سازش هاى اجتماعى، تعين مى كند.» اما اسلام، از آنجا كه از ديدگاه واقع بينانه تر، به پديده مى نگرد، در اين زمينه نيز، نظر اصلى آن، به صفات روحى و فضائل ارزنده انسانى است و شخصيت فرد را به تقوا و پرهيزگارى و پاكدامنى و دانش مى داند و داشتن ثروت، شوكت، مقام و لباس و...را ملاك شخصيت نمى داند و مزيتى براى آنها قائل نمى باشد و تنها مى گويد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» (1) يعنى گرامى ترين مردم نزد خداوند، پرهيز كارترين شماست. پيشواى اسلام مى فرمايد: «لافضل للعرب على العجم و لا للابيض على الاسود؛ الا بالتقوى» (2) عرب را به غير عرب و سپيد را به سياه برترى نيست. مگر به تقوى و پرهيزگارى. از ديدگاه اسلام، شخصيتى كه از تقوى تهى باشد، ارزشمند نيست، چرا كه پرهيزگارى، باعث به وجود آمدن شخصيت حقيقى و ژرف مى گردد آنكه از خدا بيم دارد، در كردار و برخوردها، آنچه را كه او و جامعه اى را به نيكبختى مى رساند، رعايت مى كند. آويزهاى ديگرى كه شخصيت افراد بدان آذين مى يابد، همه از لوازم پرهيزگارى است. پرهيزگار: بد كردار و بد رفتار و تند خو و خشن و كثيف نمى تواند بود. پلشتى و ناپاكى و رذالت و خشونت با پرهيزكارى جمع نمى گردد. اسلام، اين مكتب برتر تربيت و عمل؛ اهتمامى ويژه دارد كه افرادى با منش بلند پرورش دهد تا بتواند در همه مراحل زندگى، سرافراز و مشخص و نمونه زيست كند، پس همه مراحل زندگى را تحت كنترل گرفته است.
گناه مهمترين عامل تخريب شخصيت
آدمى به جز آنكه زير بناى موقعيت، آبروى و منش ظاهرى او را مى سازد؛ بايد در صدد به دست آوردن عوامل ديگرى بر آيد كه بنيانگذار ارزش هاى معنوى مى شود. ترك گناه از بزرگترين اين عوامل است كه سازنده شخصيت حقيقى هر فرد است. امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: شوربختى و حادثه ها و نكبت و شكست، همه به دست انسان و بر اثر گناه آلودگى، پيش مى آيد....(3)هلك من اضله الهوى ... (4) آنكه خواهشهاى تن گمراهش سازد، به هلاكت خواهد رسيد. بزرگترين و در همان حال دلفريب ترين الگوى منش الگوى نهايى شخصيت است كه هر كسى در وجدان و ذات خود، بدان مى رسد. و گناه هر چند پنهانى، اين پيكره بلند و دلفريب را از درون مى شكند و گرچه در بيرون، مردم آنرا سالم مى پندارند. و نيز آن گرامى مى فرمايد: «كسى كه براى خود، شخصيتى قائل نيست و خويشتن را حقير و پست مى كند، از او اميد نيكى مداريد و چنين كس، از ارتكاب پليدى ها باكى ندارد». من هانت عليه نفسه فلا ترج خيره.(5) اصلا اجازه نمى دهد كه مسلمانان به پلشتى گناه آلوده گردند و با نادانان و ناشايستگان در آميزند.(6)
آدمى به جز آنكه زير بناى موقعيت، آبروى و منش ظاهرى او را مى سازد؛ بايد در صدد به دست آوردن عوامل ديگرى بر آيد كه بنيانگذار ارزش هاى معنوى مى شود. ترك گناه از بزرگترين اين عوامل است كه سازنده شخصيت حقيقى هر فرد است. امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: شوربختى و حادثه ها و نكبت و شكست، همه به دست انسان و بر اثر گناه آلودگى، پيش مى آيد....(3)هلك من اضله الهوى ... (4) آنكه خواهشهاى تن گمراهش سازد، به هلاكت خواهد رسيد. بزرگترين و در همان حال دلفريب ترين الگوى منش الگوى نهايى شخصيت است كه هر كسى در وجدان و ذات خود، بدان مى رسد. و گناه هر چند پنهانى، اين پيكره بلند و دلفريب را از درون مى شكند و گرچه در بيرون، مردم آنرا سالم مى پندارند. و نيز آن گرامى مى فرمايد: «كسى كه براى خود، شخصيتى قائل نيست و خويشتن را حقير و پست مى كند، از او اميد نيكى مداريد و چنين كس، از ارتكاب پليدى ها باكى ندارد». من هانت عليه نفسه فلا ترج خيره.(5) اصلا اجازه نمى دهد كه مسلمانان به پلشتى گناه آلوده گردند و با نادانان و ناشايستگان در آميزند.(6)
پي نوشت ها